کودکان در بازی هایشان فقط بازیگر آن بازی نیستند بلکه آنها نویسنده ی داستان بازی خود هستند. آنها به رویاهایشان فکر می کنند، آنها را هدایت می کنند و آن رویا ها در آنها شکوفا می شود. آنها به تخیلات خود شکل بیرونی می دهند و آنها را بیان می کنند. آنها مرزهای بدن خود را در می نوردند و فضا نورد، راننده، معلم، پزشک، نوازنده و ... می شوند، کودک نقش دیگری را به عهده می گیرد، نقشی که در تجارب روزمره ی خود با آن برخورد داشته و آن را شناخته است.
اگر کودکان را در سنین پیش دبستانی در مهدکودک مشاهده کرده باشید حتما دیده اید که کودکی کلاه خلبانی بر سر دارد و یک هواپیما هم در دستش است و دور کلاس می دود و داد می زند: من فضا نورردم من تو فضام! اگر یک بزرگسال از یک کودک 4 ساله بپرسد که فضا نورد چیست احتمالا می گوید که فضا نورد یعنی مرد فضایی. اگر از کودک بپرسیم که فضا چیست می گوید فضا یعنی همان آسمان. ممکن است که کودک هیچ پاسخی هم به شما ندهد و فکر کند که شما چه سوال بیهوده ای از او پرسیده اید و به بازی اش ادامه بدهد. این تخیلات و موقعیت های بازی خیالی هر روز برای همه ی کودکان در مهد ها و پیش دبستانی ها و خانه ها اتفاق می افتد. این بازی ها لحظاتی دارند که باید بزرگسالی که آنها را مشاهده می کند و یا خود کودک هم از آن لذت ببرند و هم قدر آن را بدانند.
مثل بازیگران که به ابزارهایی نیاز دارند که بتوانند تخیلات ما را تحریک کنند، کودکان هم به اسباب بازی و اشیای دیگری نیاز دارند که به آنها برای بیان تخیلاتشان کمک کند.
در طول تاریخ، بزرگسالان این نیاز کودکان به اسباب بازی و وسایلی که در بازی از آن استفاده کنند را به رسمیت شناخته اند و به این نیاز با تهیه ی اسباب بازی و وسایل لازم برای بازی کودک، پاسخ داده اند. نیاز به ابزار برای شعله ور کردن خلاقیت دلیل خوبی برای پیشرفت اسباب بازی و انواع آن در دهه ی گذشته است. عروسک ها، وسایل نقلیه، لگوها، سربازها، هواپیماها و ... . تماشای بازی کودکان که چگونه واقعیت و تخیل را با هم ترکیب می کند همیشه جذاب است. یک مثال خوب در این زمینه مهمان بازی است که همیشه کودکان آن را انجام میدهند. کودکان بدون اینکه در فنجان خود چایی داشته باشند وانمود می کنند که دارند در مهمانی چای می خورند و گاهی وانمود می کنند که چایی شان را هم می زنند. اما خیلی کم احتمال دارد که این بازی را بدون داشتن یک فنجان انجام دهند(و یا بعضی دیگر از ابزار هایی که در واقعیت از آنها استفاده می کنند). کودکان برای شروع بازی شان از این وسایل استفاده می کنند. بنابراین می توان دریافت که ابزار ها برای بازی و رها شدن خلاقیت کودک چقدر اهمیت دارد.
مثال بالا، ادغام بازی تخیلی و وانمودی در یک شرایط اجتماعی نشان داده می شود. اما کودکان گاهی اوقات از نوعی از بازی به نام بازی دراماتیک استفاده می کنند- بازی ای که به آنها اجازه می دهد احساساتی را که یا نمی دانند چگونه آنها را ابراز کنند و یا از ابراز کردنشان میترسند را بیان کنند. مثلا، ممکن است دختربچه ای دارد به اشتیاق تمام با عروسکش حرف می زند و می گوید "تو خیلی دختر بدی هستی. منم دیگه دوستت ندارم." البته این بازی لزوما به این معنا نیست که این دختر بچه دارد از مادر خودش تقلید می کند بلکه ممکن است به این معنا باشد که او کاری انجام داده است و از تنبیه شدن برای آن کار می ترسد. او با این نمایش تخیلی تخلیه ی هیجانی می کند.
والدین باید هر کاری که از دستشان بر می آید را برای تشویق خلاقیت و بازی تخیلی در کودکان انجام دهند. برای این کار آنها باید تجاربی را برای کودک به وجود بیاورند که کودکان را برای بازی و نشان دادن احساسات تحریک می کنند.
کودکی که خود را فضا نورد و در فضا تصور می کند به احتمال خیلی زیاد قصه ی اصلی داستانی که در مورد فضا شنیده و یا فیلمی که در این باره دیده است را متوجه نشده است. مشخص است که او درک کاملی از رفتن یک سفینه به فضا ندارد. اما در جریان بازی اش او این فعالیت را جذب خودش می کند و درک شخصی خودش را وارد فعالیتش می کند. او بازی اش را بر اساس آنچه که می داند پیش می برد. او آنچه می داند را توضیح و گسترش میدهد و مهم تر از همه، کودک هنگام انجام این بازی یک زمان فوق العاده لذت بخش را تجربه می کند. و لذت بردن همه ی آن چیزی است که ما از بازی انتظار داریم.
Dr. Bettye M. Caldwell Ph.D. Professor of Pediatrics in Child Development and Education